ا ی ن گ و ن ه

همه چیز خراب شد پس باید از اول شروع کرد ...

سردخانه

وقتی غذای یک زن، همان ایران خانوم رو میگم، شور میشه؛
انگار یک اتفاق بزرگ توی دنیا اتفاق افتاده
یعنی دیگر دوستت ندارم.
این میشه جرم اول...

اما جرم دوم؛
شورش هم که مشتق شور هست از دو کلمه شو و رش تشکیل شده که احتمالا منظور از رش مجازا رشوه بوده
که هر دوی آنها جزو کلمات  ممنوعه هستند.

شورش چه مزه ای دارد؟! شــــــور...
شایدم هیچ کدامش جرم نباشه

#سردخانه
#جشنواره_تئاتر_دانشجویی
#هنرهای_زیبا
۰۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۶ ۳ نظر
بوتیمار ...

تلخ

خب اینکه یکی بیاید صاف بشیند رو‌به‌رویت و بگه میخوام بهت بگم چه شخصیتی داری
و اصلا کارش این باشه
ترسناک به نظر میاد؛

طوری که اینو بهش میگویی: میترسم.
یکی یکی شروع میکنه، از ویژگی های مثبت
همش درسته ...
و بعد از آن منفی ها
دانه دانه
نقاط ضعف
چقدر خوبه یک نفر اینها را بگوید.


قبلا ترها که دوست داشتم جامعه شناسی بخوانم پیش خودم میگفتم:
چه جالب! یعنی دانشی وجود داره که بفهمه درون یک جامعه چه خبره و چی به چیه؛
و چند به چنده؟!
بعدها جلوتر رفتم و فهمیدم میشه. سخت میشه ولی میشه.
فهمیدم همین الانش کلی جامعه شناس داریم که قدر یک آرایشگر نمیداند چه خبر است
و خب یکی دو نفری هستند که میدونند. واقعا میدونند.

امروز پیش این روانشناس یا مشاوره یا هرچی دوباره به اینها فکر کردم.
ناراحت شدم ولی دوباره فکر کردم و دوباره و دوباره...
و دیدم میشه...


از دیروز که مستند رویاهای دم صبح را دیدم ـ که البته خیلی بد و ضعیف بود ـ
دارم به اون دختره فکر میکنم، همونی که سیبیل داشت
همون که میگفت اگه بچه دار بشم و پسر باشه میکشمش.
دارم به این فکر میکنم با شخصیت و خصوصیاتی که من دارم فقط میتونم چنین دختری را خوشبخت کنم 
و بس.    جمله بسییییارجوگیرانه بود. پسش میگیرم

چقدر این دیالوگ فیلم خبرچین خوبه : من واقعا نمیدونم چرا این کار را کردم...

۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۳۷ ۱ نظر
بوتیمار ...

آسان

از خودمان شروع کنیم...


اشاره

از آفات بزرگی که در زندگی ما انسانها فراوان دیده می‌شود، آفت تکلّف است. وقتی کاری را که می‌توان به راحتی و آسانی انجام داد، با مشقّت و کُلفَت همراه می‌کنیم، در حقیقت خود و دیگران را به سختی انداخته‌ایم. تولید شرطهای خیالی و وَهمی و کش دادن عرض و طول کارها، یعنی افتادن به دام خطرناک تکلُّف!

   ما، در جریان زندگی دنیایی خود به صورت طبیعی و معمول با گرفتاریهای فراوانی روبه‌رو هستیم. چقدر احمقانه است اگر خود نیز با عدم پای‌بندی به قواعد خِرَد، کار را بر خویش سخت‌تر کنیم!

   و همگان به اندک تأمّلی در می‌یابند که: انجام دقیق، مُتقَن، منظّم و با کیفیت هر کار، با پیچیده کردن، سخت کردن و تکلّف، زمین تا آسمان متفاوت است.

   تکلّف، فرصت سوز است، عمر را بر باد می‌دهد؛امکان موفقیّت را کاهش می‌دهد، دلسردی و افسردگی را دامن می‌زند، سرمایه‌ها را نابود می‌کند و زندگی را به کام آدم تلخ می‌سازد. از همین روی خاتم پیامبران و افتخار مسلمانان و مؤمنان(صلی الله علیه وآله) از تکلّف پیشگان اعلام بیزاری می‌کند و صف خود را از آنان جدا می‌سازد:

«وَ ما اَنا منَ المُتَکَلِفینَ »[1]

از جمله اموری که در جامعه‌ی ما در میان بسیاری از خانواده‌ها، به این آفت خطرناک ( تکلّف) مبتلا شده است، مسأله‌ی مهم و سرنوشت ساز ازدواج است. به بهانه‌ی انجام آداب و رسوم، آبروداری، حفظ حیثیّت و ارزش نهادن بر دختر و پسر و... این شیرین‌ترین حادثه‌ی زندگی جوانان را به کابوسی وحشتناک تبدیل کرده‌ایم. نتایج تلخ این نگاه بیمار، تعداد زیادی از جوانان را از تشکیل زندگی ناامید کرده است و تعداد فراوان دیگری را با مشکلات فراوانی در آغاز راه روبه‌رو کرده است.

   خانواده‌های زیادی با نزدیک شدن به زمان ازدواج فرزندشان، به جای جشن و شادی عزا می‌گیرند. آسیبهای فرهنگی، تربیتی و اخلاقیِ ناشی از تجرّدِ طولانی مدّت و تأخیر در ازدواج، غیر قابل محاسبهاست. نتایج شوم یک شروع پُر مشقّت و پُردردسر، چه بسیار کام جوانان را در آغاز زندگی تلخ می‌کند. در این آفتِ بزرگِ اجتماعی، همه مقصّریم و البته از همه بیشتر خانواده‌های متکلّف باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشند!  و در رفع این معضل خانمان سوز، همه باید به میدان بیایند و این سنّت الهی و آسمانی را از قید و بند زنجیرهای جاهلی نجات بخشند و میدان زندگی را برای خوشبختی جوانان هموار سازند.

   ردّ پای این سختگیریهای جاهلانه و رسوم نابخردانه را در جای جای این ناموس فطری و سنّت اسلامی می‌توان دید:

   در مرحله انتخاب همسر، شرایط عجیبی را که هرگز دخالتی در کفو بودن و همتایی دختر و پسر برای آغاز زندگی ندارند، به جای دین و تقوی و اخلاق قرار داده‌ایم! مهریّه را – که هدیه‌ای است به نشان مهر و راستی و در سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله) ارزش مالی آن اصلاً مورد توجه نبوده است، بلکه کم بودن آن نشان شگون و خوش قدمیِ عروس شمرده شده است – به قیمت گذاری برای دختر تبدیل کرده‌ایم! جهیزیّه را که هدیه خانواده‌ها برای سهل کردن آغاز زندگی و نشان محبّت و دوستی پدران و مادران در زندگی فرزندان عزیزشان است، به سدّ راه زندگی آنها و مصیبت بزرگ خانواده‌ها مبدّل ساخته‌ایم! به نام « خرید عقد » چه هزینه‌های گزافی را به جوانان و خانواده‌ها تحمیل کرده‌ایم و برای برگزاری مراسم عقد و عروسی که توصیه به شادمانی و سرور شده است، آن قدر تشریفات و تجمّلات و شرایط بافته‌ایم که پشت صحنه‌ی آن، چشمهای اشکبار و دلهای غمدیده‌ی فراوان را با کاروان زندگی بچه‌ها همراه می‌کند و تا مدّتها آثار منفی آن مثل پرنده‌ی شومی بر بام زندگی عزیزانمان چرخ می‌زند و...

   ببینید! بین آنچه خداوند می‌خواهد و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را راضی می‌کند و آنچه ما انجام می‌دهیم چقدر فاصله است؟! سوگمندانه باید اعتراف کنیم که هر چه شرع اَنوَر بر انجام صمیمانه و آسان ازدواج تأکید کرده است، ما در مقابل بر سخت کردن و انجام تکلّف آمیز آن همّت ورزیده‌ایم. به راستی! پایان این رقابت و چشم و هم چشمیِ جاهلانه و شیطانی تا کجاست؟

   در تصحیح این انحرافِ خطرناک و درمان این درد جانکاه اجتماعی به محضر «او» می‌شتابیم. «او» که حکیمانه درد را می‌شناسد، طبیبانه نسخه‌ی شفابخش می‌دهد و مصلحانه می‌سوزد و همگان را به بازگشت به سیره‌ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و علی(علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) فرا می‌خواند:

 

 

 

 

 ‌ الف ـ مراسم (تشریفات)


 تشریفات ساده‌ی ازدواج اسلامی

شما اگر نگاه کنید به تشریفات ازدواج در میان اقوام مختلف،‌خواهید دید در اسلام تشریفات ازدواج ساده است. البته جشن و سرور و اینها عیبی ندارد،‌هر کس هر مقداری که مایل است،‌اما اینها جزو دین و جزو تشریفات رسمی و دینی ازدواج نیست. هر کس خواست می‌تواند انجام بدهد،‌ هر کس نخواست،‌نه. اینکه حتماً بایستی بروند در یک معبد زانو بزنند جلوی کسی و چه بکنند،‌و مراسمی که در جاهای دیگر وجود دارد، در اسلام نیست. در اسلام، یک صیغه‌ای است شرعی که باید خوانده شود. البته در اسلام برای معاملات گوناگون، معاملاتی که اهمیتش کمتر از ازدواج است، شاهد می‌گیرند... حالا هم که مقررات ثبت است و درج در محاکم. مراکز ثبت رسمی است و هیچ تشریفاتی ندارد؛ می‌توانند خیلی راحت و بدون تشریفات این ازدواج را انجام دهند.227


 

 عقد اسلامی یا عقد جاهلی

در ازدواج، شرع مقدس اسلام، قیود جاهلی و شرایط مرسوم بین جهّال را برطرف کرد و یک سلسله حرفها و شرایط جدید و سنّتهای تازه‌ای را پایه گذاری کرد. اگر ما کاری کنیم که عقد و ازدواج ما از آن چیزهایی که اسلام اِزاله کرده، دور و پاک باشد و به آن سنّتهایی که اسلام بنیان گذاری کرده است آراسته و مزین باشد، عقد و ازدواج ما اسلامی خواهد شد و عقد بر اساس رضای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)و رهبر عظیم الشأن بشریت خواهد شد.    اگر خدای ناکرده آن چیزهایی را که اسلام اِزاله کرد و ریخت بیرون، اینها را ما در عقد ازدواج بیاوریم، آن وقت عقد ما، عقد جاهلی خواهد شد. خودمان مسلمانیم، اسممان مسلمان است اما کارمان مکار جاهلیّت خواهد شد.

یا اگر آن چیزهایی را که اسلام بنا گذاشت در کار ازدواج، این را رعایت نکنیم، باز عقد، عقد اسلامیِ کامل نخواهد بود.

اگر عقد، اسلامی بود، به سبک سنّتهای قرآنی و بنیان گذاری شده‌ی به وسیله‌ی اسلام، زندگی شیرین می‌شود و زن و شوهر با هم خوب زندگی می‌کنند.228


 

 

 آسان بگیرید، خداوند کفایت می‌کند

جوانها وقتی صحبت می‌شود می‌گویند، اگر ازدواج کنیم بعدش چه کار کنیم برای خانه، برای شغل؟ اینها همان قیودی است که همیشه جلوی کارهای اصلی و اساسی را می‌گیرد. فرمود:«اِنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ»[2]

یعنی خدای متعال اینها را کفایت خواهد کرد. ازدواج بکنید. ازدواج در وضع معیشت آنها دشواری خاصی بوجود نمی‌آورد. بلکه به عکس خداوند آنها را از فضلش غنی هم می‌کند. این را خدای متعال فرموده است. بله، ما برای خودمان به قول معروف به جای خَرج، بَرج درست می‌کنیم. اضافه‌های زندگی و نیازهای کاذب به‌وجود می‌آوریم. بله، البته مشکل پیش می‌آید. تقصیر کیست؟ در درجه‌ی اول تقصیر متمکّن است. آن کسانی که امکانات دارند، سطوح را بالا می‌برند. بعد هم تقصیر بعضی از مسئولین است، که بالاخره باید بگویند. باید وسایل را فراهم کنند، فراهم نمی‌کنند. نمی‌خواهیم بگوییم که دولتها برای جوانها و برای ازدواجشان وظایفی ندارند. امّا این باید برای جامعه اسلامی جا بیفتد که ازدواج یک ضرورت است، باید انجام بگیرد. باید تحقّق پیدا کند. اینکه دخترها بگویند ما هنوز آماده‌ی ازدواج نشده‌ایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرفهای منطقی آن چنانی نیست. در خیلی از مسائلِ زندگی، ما می‌بینیم که نه، جوانها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. می‌فهمند. منتهی این ازدواج یک مسئولیت‌پذیری هم هست. این حسّ گریز از مسئولیت، مقداری مانع می‌شود از اینکه این کار انجام شود.229



 با شادی و میهمانی موافقیم، با اسراف نه

تجمّلات برای یک جامعه، مضرّ و بد است. آن کسانی که با تجمّلات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذّتها و خوشیهایش بی‌اطلاعند، نه! آن را کاری مضرّ برای جامعه می‌دانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضرّ. با تجمّلات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البتّه در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. امّا وقتی کههمین طور مرتّب پای رقابت و ومسابقه به میان آمد، اصللاً از حدّ خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگر می‌رود.230

برخی، اسراف می‌کنند. می‌ریزند و می پاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اوّلیّات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بی‌خود است. هر کس بکند خلاف است.231

بعضی از مردم با این کاری که می‌شود با آن ثواب برد، گناه می‌برند. با اسرافهایی که می‌کنند، با خلافهایی که انجام می‌دهند، با آمیختن این عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام می‌دهند. حرام همه‌اش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد. آنها هم البته حرام است، امّا ریخت و پاش زیادی هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمی که ندارند در مواردی واقعاً حرام است. زیاده‌روی کردن،‌ حرام و حلال کردن برای اینکه بتواند جهیزیه‌ی دخترش را فراهم کند، اینها حرام است.232

بنده راضی نیستم از کسانی که با خرجهای سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل می‌کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.233

چقدر دخترها و پسرها که اگر ازدواج هم می‌کنند به خاطر بی‌بندوباری پولدارها، احساس کمبود می‌کنند. احساس غُصّه می کنند. فکر می‌کنند چیزی کم دارند. احساس سرکوفت می‌کنند.234



 این هتلها و سالنهای پرخرج، عروسی را شیرین نمی‌کند

این هتلها و سالنها و جشنهای پُرخرج را رها کنید. ممکن است توی یک سالنی هم کسی جشن بگذارد امّا ساده، مانعی ندارد. من نمی‌خواهم بگویم حتماً، چون بعضی خانه هایشان جا ندارد یا امکاناتش را ندارند ولی اسراف نکنید. شادی ومیهمانی و دعوت کردن ازدوستان و نزدیکان و خویشاوندان و رفقا خوب است اما اسراف بد است. شأن ملت مسلمان ما نیست.235

عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)هم برای دختر مکرمه‌یخودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زنها دست زدند و خوشی کردند. امّا نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسرافها همین مجالس عقد و عروسی گران قیمت است. در هتلها، در این سالنهای گران قیمت مجالس درست می‌کنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام می‌شود، از بین می‌رود، روی زمین ریخته می‌شود و ضایع می‌گردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی؟! برای عقب نماندن از قافله‌ی اسراف؟!236

اسراف نباید بشود. اسراف اگر شد هم به خودتان ضرر زده‌اید هم به مردم دیگر. هم به جوانها و دخترها و پسرها ضرر زده‌اید و هم خودتان را از چشم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) انداخته‌اید. از چشم امام زمان(علیه السلام) انداخته‌اید. این اسراف و زیاده‌روی، کار خلاف محسوب می‌شود.

عروسی شیرین، آن عروسی‌ای نیست که توی آن خیلی خرج می‌شود و اسراف زیاد در آن می‌شود. عروسیِ شیرین، عروسی صمیمانه است. صمیمانه که بود، عروسی شیرین می‌شود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این می‌شود عروسی. این میهمانیهای مفصّل و سالنهای آنچنانی یا توی هتلها، خرجهای زیاد، جنسهای گران برای مهمانی، اینها هیچ مناسب نیست. نمی‌گویم ازدواج را باطل می کند، نه!ازدواج درست است. اما اینها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ می‌کند.238

مگر سابق که این سالنها نبود، این چیزها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن می‌گرفتند، مهمانها می‌آمدند شیرینی می‌خوردند، ازدواجها بی‌برکت‌تر از امروز بود؟ عزّتِ دختها مگر کمتر از امروز بود، حالا باید حتماً بروند توی این سالنهای بزرگ. عیبی ندارد، من مخالفتی نمی‌کنم با این سالنها. من با «تشریفات» مخالفم. حالا بعضی می‌روند توی هتل، از آن کارهای غلط است که لزومی ندارد.239

هر چه مراسم را کمتر و ساده‌تر بگیریم بهتر است. بگذارید آن کسانی که ندارند به ازدواج تشویق شوند و آن کسانی که ندارند مأیوس نشوند.240



 اشتباه بعضی از مسئولین

اینکه حالا معلوم شده که توی باشگاههای چنین و چنان و توی هتلها مهمانی می‌گیرند، اینها اصلاً مناسب شأن اهلِ علم نیست؛ مناسب شأن مردمان پرهیزگار و مؤمن نیست. اینها هم مال همان قدیمیهاست.

   متأسفانه بعضی امروز اشتباه می‌کنند. چون که سابق مسئولین کشور و سردمداران آن طور رفتار می‌کردند، حالا هم که اینها شدند سردمدار، خیال می‌کنند باید از این کارها بکنند. نه آقا، آنها طاغوتی بودند، آنها اهل دنیا بودند. ما روحانی هستیم، آنهایی هم که روحانی نیستند، اهل دین هستند. ما زندگیمان جور دیگر است. رفتارمان جور دیگر است. مَنِشمان جور دیگر است.اخلاقمان جور دیگر است. هدفمان اصلاً یا آنها فرق دارد. نباید از آنها تقلید کنیم. ما باید کاری بکنیم که مردم از ما تقلید کنند.241



 این، آبرو عزّت نیست

بعضی خیال می‌کنند که تشریفات و تویِ هتلِ چنین و چنان رفتن، سالنهای گران گرفتن، خرجهای زیادی کردن،‌ عزّت و شرف و سربلندیِ دختر و پسر را زیاد می‌کند. نخیر عزّت و شرف و سربلندی دختر و پسر به انسانیّت و تقوی و پاکدامنی و بلندنظریِ آنهاست، نه به این چیزها...242

بدانید! ساده برگزار کردن ازدواج، چه در مهریّه، چه در جهیزیّه و چه در مجلسِ عروسی، ننگ نیست که بعضی خیال می‌کنند اگر ما عروسی را برای دخترمان ساده برگزار کنیم دختر ما سرشکسته خواهد شد. نه! سرشکسته نخواهد شد. این اشتباه شماست.243

ما به آنهایی که ندارند نصیحت می‌کنیم که به عَرب و عَجم متوسل نشوند که پول قرض کنند برای اینکه آبرویشان را به قول خودشان بخرند! آبرو چیست! این آبرو است؟ اگر چشم را باز کنیم، این آبرو نیست. بعضیها خودشان را قرض دار می‌کنند، برای اینکه بتوانند مثلاً آبرومند از آب در بیاورند! بیخود و بی‌جهت.244



 اهل تجمّل حسابشان خیلی سخت است

من به همه‌ی مردم در سراسر کشور توصیه می‌کنم که ازدواجها را آسان کنند. بعضیها ازدواج را مشکل می‌کنند. مهریّه های گران و جهیزیّه های سنگین ازدواج را مشکل می‌کند... خانواده‌ی پسرها توقّع جهیزیّه‌های سنگین بکنند؟ خانواده‌ی دخترها برای چشم هم چشمی دیگران جهیزیّه ها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگین تر بکنند؟ چرا؟ اثر این را می‌دانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه‌ها می‌مانند، کسی جرئت نمی‌کند به ازدواج نزدیک شود.245

مگر کسانی که با تجمّل عروس و داماد می‌شوند خوشبخت‌ترند؟ چه کسی می‌تواند چنین چیزی را ادعال کند؟ این کارها جز اینکه یک عدّه جوان را ، یک عدّه دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید، اگر نتوانستند آن جور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست... تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین طور غیر متأهل بماند.246

من گمان می‌کنم آن کسانی که با مجالس و محافل سنگین، کار را بردیگران مشکل می‌کنن، حسابشان پیش خدا خیلی سخت است.نمی‌شود بگویند که آقا ما پول داریم، می‌خواهیم بکنیم، چون داریم. این از آن حرفهای غلطِ روزگار است. داریم که دلیل نشد. انسان وقتی «دارد»، کاری بکند که دیگران نتوانند هیچ اقدامی بکنند، این درست است؟ جوانها جرئت نکنند بروند طرف ازدواج. نباید کاری بشود افرادی که نمی‌توانند، افرادی که دلشان نمی‌خواهد، خلاف فکرشان هست، خلاف نیّتشان هست، نتوانند ازدواج کنند.247


 

 

 زحمت بیخودی

اسرافکاری و زیاده روی و... این کارها را نکنید، به مصلحت نیست. شارع مقدّس هم راضی نیست. شما هم یک زحمت بیخودی به خودت می‌دهی. عوض این همه خرج کردن، یک دهمش را به یک مستحقی بده، یک عالم ثواب ببر. مگر دیوانه‌اند اینهایی که اینهمه خرج می‌کنند بدون ثواب، بدون اَجر، بدون رضای الهی. حتّی بدون رضای مردم. مردم همه راضی نمی‌شوند از آدم...خدا را راضی کنید.248

اگر چنانچه در میهمانیها، در نمی‌دانم فلان هتل ریخت و پاش کنید، میوه‌ی نوبر بیاورید و... میهمانی شما سر و صورت و رونقی پیدا می‌کند؟ البته اجر الهی هم هیچ ندارد. این را بدانید هیچ اجر الهی ندارد. اسراف کردن اگر گناه نباشد که گناه است، البته اگر صورتی باشد که گناه ندارد، قطعاً ثواب ندارد. اما صدها دختر و پسر جوان دیگر را از داشتن مهمانیِ عروسی محروم می‌کنید؛ چون نگاه می‌کنند و می‌خواهند با شما چشم و همچشمی بکنند، نمی‌توانند، کار عقب می‌افتد.249



 از خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله)تقلید کنید

بهترین دخترهای عالم، حضرت زهرا (علیهاالسلام)بود. بهترین پسرهای عالم و بهترین دامادها هم، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)بود. ببینید اینها چگونه ازدواج کردند؟

هزاران جوانِ زیبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب به یک تار موی علی بن ابیطالب(علیه السلام) نمی‌ارزند. هزاران دختر زیبا و بااصل و نسب هم به یک تار موی حضرت زهرا(علیهاالسلام)نمی‌ارزند. آنهایی که هم از لحاظ معنوی و الهی آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند. ایشان دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)بود. رئیس جامعه اسلامی. حاکم مطلق. او هم که سردار درجه‌ی یک اسلام بود. ببینید چطوری ازدواج کردند؟  چه جور مِهریه‌ی کم، چه جور جهیزیّه‌ی کم. همه چیز با نام خدا و با یاد او. اینها برای ما الگو هستند. همان زمان هم جاهلانی بودند که مِهریّه‌ی دخترانشان بسیار زیاد بود مثلاً هزار شتر. آیا اینها از دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بالاتر بودند؟ از آنها تقلید نکنید. از دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) تقلید کنید، از امیرالمؤمنین(علیه السلام) تقلید کنید.250


 

 

 لباس عروس کرایه‌ای

بعضیها لباس عروس گران قیمت می‌خرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس می‌خواهند، بعضیها لباس عروس را می‌روند کرایه می‌کنند. چه مانعی دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضیها این را ننگ می‌دانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، یک چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند، بعد بیاندازد دور. یک بار مصرف! آنهم با این وضعی که بعضی مردم دارند.251


 

 ب ـ مهریّه، نشان ارادت یا قیمت گذاری؟


 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سنّتِ مهریه‌ی جاهلی را شکست

خودِ آن کسی که مشرّع مِهر است – که نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)باشد – که از همه کائنات بالاتر است و دخترِمطهره و عزیزه‌ی او که از همه‌ی زنان عالم از اولین و آخرین بالاتر است و شوهر او که امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد که از جمیع خلایق از اولین و آخرین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله)بالاتر است، برای این دو نفر که جوان بودند، زیبا بودند، عنوان داشتند، محترم بودند، اول شخص مدینه بودند، دیدید پیغمبر چقدر مِهر قرار داد؟252

پیامبر (صلی الله علیه و آله)آمد همه اینها را شکست، برای اینکه مانعن ازدواج می‌شود. اینها مانع از ازدواج دخترها و پسرها می‌شود. گفت این چیزها را رها کنید. ازدواج شروعش آسان است. از لحاظ شرایط مادی، سهل ترین است، آنچه که در ازدواج مهم است رعایتهای بشری و انسانی است.253

خیال نکنید آن وقتها مهریه‌ی زیاد و سنگین با جهیزیه‌ی زیاد سرشان نمی‌شد. چرا آقا! آن وقتها هم بعضی، از این بی‌عقلیها مثل بی‌عقلیهای زمان ما را داشتند که مثلاً یک میلیون مثقال طلا مِهریه‌ی دخترشان بکنند. درست مثل همین بی‌عقلیهایی که امروزه بعضیها دارند. این کارهای مبالغه‌آمیزِ این طوری اصلاً کار جُهّال است. اسلام آمد همه‌ی اینها را به هم ریخت. نه اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) بلد نبودند بگویند دختر من هزار شتر سرخ موی با فلان شرایط باید مهریّه اش باشد.چرا می‌شد؛ منتهی اسلام همه را بهم ریخت.254

مِهریه‌ی سنگین مال دوران جاهلیّت است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)آن را منسوخ کرد. پیامبر (صلی الله علیه وآله) از یک خانواده اعیانی است. خانواده‌ی پیغمبر(صلی الله علیه وآله)  ، تقریباً اعیانی‌ترین خانواده‌ی قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را « سیدة النّساء العالمین » قرار داد « مِن الاَوّلینَ و الآخِرین» ، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است می‌خواهند ازدواج کنند، مهریه‌ی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریه‌ی کم را قرار دادند که اسمش « مَهرُ السُّنَّة »[3] است.255

من گمان می‌کنم اینکه در جهیزیه‌ی حضرت زهرا (علیهاالسلام) این قدر سادگی رعایت شد و در مهریه‌ی ایشان و همه‌ی اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) به آن مهر کم، « مَهرُ السُّنَّة » مقیّد بودند، در حالی که همه قبول داشتند که بیش از «مَهرُ السُّنَّة » هم جایز است، امّا این حد را حفظ کردند. این یک جنبه‌ی نمادین داشت. برای اینکه بین مردم مبنا و پایه‌ای باشد برای عمل به آن، تا دچار این مشکلاتی که بر اثر زیاده رویها پیش می‌آید، نشوند.256



 چرا اصرار بر 14 سکه

اینکه می‌بینید ما گفتیم 14 سکه بیشتر را عقد نمی‌کنیم، نه برای این است که چهارده سکه بیشتر اشکالی در ازدواج ایجاد می‌کند. خیر. چهارده هزار سکه هم باشد، ازدواج اشکالی ندارد. فرقی ندارد. برای این است که آن جنبه‌ی معنوی ازدواج، غلبه پیدا کند بر جنبه‌ی مادّی. مثل یک تجارت و معامله نباشد. داد و ستد مادّی نباشد. اگر تشریفات را کم کردید، جنبه‌ی معنوی تقویت خواهد شد.257

مهریّه هر چه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیکتر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع مقدّس یک مهریّه‌ای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. امّا نباید سنگین باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.258

در ازدواج، آنچه که اتفاق می‌افتد، یک حادثه و پیوند انسانی است، نه یک معامله‌ی پولی و مالی، اگرچه یک مالی هم در بین هست در شرع مقدّس اسلام، آن مال جنبه‌ی نمادین دارد. جنبه‌ی رمزی دارد. خرید و فروش و بده بستان نیست.259



 مهریه‌ی بالا بی‌احترامی به دختر است

اگر کسی برای دختر خود اهمیّت قائل است، یا دختری برای خود ارزش قائل است، راهش این نیست که بگوید باید مِهریه‌ی ما را زیاد کنید. مهریّه هر چقدر کمتر باشد،‌جنبه انسانی این پیوند بیشتر است.260

هیچ پولی، هیچ ثروتی، معادل یک انسان نمی‌شود، نه هیچ مهریّه‌ای می‌تواند قیمت سرانگشت یک زنِ مسلمان باشد و نه هیچ درآمدی برای یک مرد یا زن می‌تواند معادل با شخصیّت او باشد. کسانی که مهریّه‌های دخترشان بالا می‌برند، اشتباه می‌کنند. این احترام نیست. این بی‌احترامی است. برای اینکه با بالا بردن مهریّه، شما جنس این معامله‌ی انسانی را، یعنی یکی از دو جنس معامله‌ی انسانی را – چون هر دو در مقابل هم هستند – تنزّل می‌دهید به حدّ یک کالا و یک متاع می‌گویید دختر من آنقدر می‌ارزد. نه آقا! دختر شما اصلاً با پول قابل مقایسه نیست...

 این مهریّه یک سنت اسلامی و الهی است. برای این نیست که در مقابل این موجود شریفِ عزیزِ انسانی، انسان بخواهد یک چیزی بدهد.261



 مهرم حلال، جانم خلاص

گاهی اوقات مرد آنچنان است که زن هر چقدر هم مهریّه داشته باشد می‌گوید: مهرم حلال، جانم خلاص. مِهریّه که کسی را خوشبخت نمی‌کند... روش شرعی، انسانها را خوشبخت می‌کند.

 محبّت هم به این چیزها بستگی ندارد. هر چقدر که پول در این طور مسائل کمتر باشد، عنصر مادّی بیرون بشود، عنصر انسانی تقویت می‌شود؛ محبّت بیشتر می‌شود.262

بعضی خیال می‌کنند مهریّه‌ی سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک می‌کند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای ناکرده این زن و شوهر نااهل باشند، مهریّه‌ی سنگین هیچ معجزه‌ای نمی‌تواند بکند.263

بعضی از خانواده‌های طرف عروس می‌گویند که ما مهریّه‌ی آنقدر بالا نمی‌خواهیم ولی خانواده‌ی داماد برای پز دادن و تفاخر می‌گویند نه نمی‌شود! چند میلیون یا فلان قدر. خب اینها همه دوری از اسلام است. هیچ کس با مهریه‌ی بالا خوشبخت نشد. اینهایی که خیال می‌کنند اگر مهریّه نباشد ازدواج دخترشان متزلزل خواهد شد،‌اینها اشتباه می‌کنند. ازدواج اگر چنانچه با محبّت بود،‌ با وضعیّتِ درست بود، بی‌مهریّه هم متزلزل نمی‌شود. ولی اگکر چنانچه بر مبنای خباثت و زرنگی و کلاهبرداری و فریب و این چیزها بود، مهریّه هر چقدر هم که زیاد باشد، مردِ بدجنس زورگو، کاری خواهد کرد که بتواند از زیر بار این مهریّه هم فرار کند.264

بعضیها می‌گویند ما مهریّه را سنگین می‌کنیم برای اینکه مانع طلاق بشویم. این خیلی خطای بزرگی است. هیچ مهریّه‌ی سنگینی مانع از طلاق نمی‌شود و نشده است. آن چیزی که مانع طلاق می‌شود، اخلاق و رفتار است. رعایت موازین اسلامی است.265



 مهریه‌ی بالا، سدّ راه ازدواج جوانان

کسانی که مهریه‌ی بالا برای خانمشان قرار می‌دهند، به جامعه ضرر می‌زنند. خیلی از دخترها توی خانه می‌مانند، خیلی از پسرها بی‌زن می‌مانند، بخاطر اینکه این چیزها وقتی در جامعه رسم شد، سنّت و عادت شد، به جای «مَهرُ السّنّة»، به جای اینکه مهر پیغمبر(صلی الله علیه وآله)سنّت باشد، وقتی مهر جاهلی سنت شد، اوضاع، اوضاع جاهلی خواهد شد.266

اگر چنانچه در ازدواج بحث مادیّات عمده شد، این معامله عاطفی و روحی و انسانی تبدیل خواهد شد به معامله‌ی مادّی. این معامله‌های گران، این جهیزیّه‌های سنگین، این چشم و همچشمی‌ها و این به رخ کشیدن ثروتها و پولها – که برخی از افراد غافل و بی‌خبر می‌کنند – ازدواج را در واقع خراب می‌کنند. لذاست که در شرع مقدّس مستحب است مهریّه کم گرفته شود که « مَهرُ السّنّة » مورد نظر است.267

اگر مهریّه‌ها سنگین شد، ازدواجها مشکل خواهد شد، پسرها و دخترها بی‌خانمان خواهند ماند. هر چه آسان‌تر بگیرید بهتر است.268

من از مردم سراسر کشور خواهش می‌کنم که آن قدر مهریّه‌ها را زیاد نکنند. این سنّت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول(صلی الله علیه وآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمی‌گوییم حرام است. نمی‌گوییم ازدواج باطل است. امّا خلاف سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اولاد ایشان و ائمه‌ی هدی(علیهم السلام) و بزرگان اسلام است. خلاف روش اینهاست و بخصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به اینکه همه‌ی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواجها را این طور مشکل کنند.269



ج ـ جهیزیّه، توشه‌ی زندگی یا بهانه‌ی فخرفروشی؟


 عزّت دختر به اخلاق است نه جهیزیّه

جهیزیّه برای دختر مایه‌ی عزّت نیست. عزّت دختر به اخلاق او و رفتار و شخصیّت خود اوست. بعضی از خانواده‌های عروس، خودشان را اذیّت می‌کنند و به زحمت می‌اندازند و اگر پول هم ندارند به زحمت پول تهیّه می‌کنند. اگر پول دارند خرج زیادی می‌کنند، برای اینکه یک جهیزیّه مفصّل پر زرق و برقی را مثلاً در  اختیار دخترشان بگذارند.270

مهریّه و جهیزیّه‌ی زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمی‌کند و هیچ خانواده‌ای را به آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمی‌رساند. اینها زوایای زندگی است. فضولِ[4] زندگی است و جز درد سر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فایده‌ای ندارد.271

مبادا بروید پول قرض کنید، جهیزیّه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیاندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید.مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیّه اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست.272



 چشم و هم‌چشمی و معضل جهیزیّه

خانواده‌ها خانواده‌ها روی چشم و همچشمی، جهیزیّه را برای خودشان یک معضل می‌کنند. بعد که این معضل را خودشان به یک نحوی تحمّل کردند، تازه نوبت دیگران است که رنج این معضل را ببرند. برای خاطر اینکه وقتی شما در جهیزیّه‌ی دخترتان این همه وسایل درست کردید، بعد کسانی که دیدند، تکلیف آنها چیست؟ این چشم و همچشمی‌ها آخر به کجا خواهد رسید؟ این همان مشکلاتی است که درست خواهد شد. اسلام می‌خواهد اینها نباشد.273

بعضیها سعی می‌کنند که برای جهیزیّه بزنند روی دست همه‌ی قوم و خویشها و همسایه‌ها و دوست و آشناها که این هم غلط است... باید نگاه کنید ببینید که چه چیزی درست است، چه چیزی حق است آن را انجام بدهید. چه چیزی حق است؟ یک خانواده‌ی دو نفره یک وسایلی لازم دارند که یک زندگی ساده‌ای داشته باشند.274

انواع و اقسام ریخت و پاشها، زیاده‌رویها، کارهای غلط، جهیزیّه‌های سنگین. همه جور چیزی را حتماً باید بخرند، بیاورند توی جهیزیّه بگذارند، که اقلّاً یک چیز بیشتر از آن دختر خاله‌اش، یا نمی‌دانم خواهرش، یا آن همسایه‌شان یا آن همکلاسی‌شان داشته باشد. اینها از آن غلطهای بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از دخترها نمی‌توانند به خانه‌ی بخت بروند، خیلی از پسرها نمی‌توانند ازدواج کنند، به خاطر همین چیزها. به خاطر همین گرفتاریها. اگر ازدواج آسان بود، اگر مردم آن‌قدر سخت‌گیری نکرده بودند، بعضیها اگر مهریّه شان سنگین نبود، اگر این جهیزیّه‌های جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خیال خودشان برای اینکه مبادا دل دخترشان بشکند، خودشان را به آب و آتش نمی‌زدند، این گرفتاریها برای خیلی از خانواده‌ها پیش نمی‌آمد.257

از اوّل، بعضیها، همه‌ی ریز و درشت و لازم و غیر لازم را برای دخترشان به عنوان جهیزیّه فراهم می‌کنند که مبادا از دختر فلانی، از نمی‌دانم دختر عمویش، یا از خواهرش یا از جاریش مثلاً کمتر باشد. اینها درست نیست. این کارها غلط است. اسباب زحمت شماست. آن هم زحمتی که هیچ اجری پیش خدا ندارد، مایه‌ی تشکر هم نمی‌شود.276

 


 به فکر دیگران هم باشید

از بعضیها وقتی می‌پرسیم که شما چرا برای دو نفری که می‌خواهند زندگی بکنند، بازار را می‌خواهید خالی کنید که جهیزیّه برای خودتان درست کنید؟ می‌گویند: خب ما داریم. چون داریم می‌خاهیم بکنیم. آیا این استدلال کافی است؟ چون داریم! نه. این استدلال به هیچ وجه کافی نیست. استدلال غلطی است. در یک جامعه همه جور انسان زندگی می‌کند. شما باید کاری کنید که آن دختری هم که ندارد، اگر خواست شوهر بکند بتواند و الّا این جهیزیّه‌ای که شما دارید برای دخترتان درست می‌کنید، این مهریّه‌ای که شما دارید به عروستان می‌دهید، این دیگر دَرِ ازدواج را برای دیگران خواهد بست... این روش انسانی نیست. این روش اسلامی نیست.277



 جهیزیّه‌ی بهترین عروس عالم

شما نگاه کنید به دختر پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، بهترین دخترهای عالم، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود. بهترین زنهای اولین و آخرین، فاطمه زهرا(سلام الله علیها)بود. هرگز دختری و زنی به آن خوبی، به آن شرافت و به آن عظمت نیامده است. همه زنهای عالم از اوّل تا آخر در مقابل او مثل خدمت کارهایی هستند. مثل ذرّاتی هستند در مقابل خورشید جهان افروز. شوهرش هم امیرالمؤمنین (علیه السلام)، بهترین مردان عالم. اگر چنانچه همه‌ی فضائل و مکارمشان را جمع کنیم. همه‌ی مردان عالم به یک ناخن او هم نمی‌رسند؛ این دو مظهر عظمت، مظهر زیبایی و فضیلت، با همدیگر ازدواج کردند. جهیزیّه‌شان همان چند قلم ارزان قیمتی بود که در کتابها نوشته‌اند و ضبط کرده‌اند: یک تکّه حصیر،‌یک تکّه لیف خرما،‌یک دست رختخواب و یک دستاس، یک کوزه، یک کاسه.[5]همه‌اش را اگر چنانچه به پول امروزی روی همدیگر بگذارند، معلوم نیست که چند هزار تومان مختصری بیشتر بشود. همان مهریّه را از امیرالمؤمنین(علیه السلام)گرفتند و پولش را دادند جهیزیّه‌ی مختصری را فراهم کردند و بردند خانه‌ی شوهر. حالا ما نمی‌گوییم دخترهای ما مثل فاطمه زهرا(سلام الله علیها) جهیزیّه بگیرند. نه دخترهای ما مثل فاطمه زهرا هستند و نه خود ماها مثل پدر ایشان هستیم و نه پسرهای ما مثل امیرمؤمنان(علیه السلام)، شوهر فاطمه زهرایند. ما کجا و آنها کجا؟ زمین تا آسمان با هم فرق داریم. اما معلوم می‌شود راه، آن راه است. جهت، آن جهت است. جهیزیّه را مختصر بگیرید. به این و آن نگاه نکنید، خرج زیادی نکنید. کار را برای کسانی که ندارند مشکل نکنید.278

جهیزیّه‌ی فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، به قدری بود که شاید دو نفر آدم با دست می‌توانستند از این خانه بردارند ببرند آن خانه. ببینید افتخار اینهاست. ارزش اینهاست. آیا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)نمی‌توانستند یک جهیزیّه‌ی مفصل تشکیل دهند؟ اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) اشاره‌ای می‌کردند، این مسلمانانی که در اطراف ایشان بودند، بعضیهایشان هم آدمهای متمکّنی بودند، پول هم داشتند، از خدا می‌خواستند که بیایند یک هدیه‌ای بدهند، کمکی بکنند. نکردند. چرا نکردند؟ این برای این است که من و شما یاد بگیریم. و الّا بنشینیم و تعریف کنیم و خوشمان بیاید و بعد هم یاد نگیریم، چه فایده‌ای دارد؟ استفاده‌اش را نمی بریم. نسخه‌ی طبیب را که انسان نباید بگذارد روی طاقچه تماشا کند. باید عمل کنیم تا بهره‌اش را ببریم. رژیم غذایی را باید عمل کنید تا فایده‌اش را ببرید. اینها رژیم غذایی روح است، رژیم غذایی صحّت جامعه است. صحّت خانواده است. باید عمل شود. ساده برگزار کنید.279



 عروس خانمها شما نگذارید

نگذارید جهیزیّه‌ها را سنگین کنند. دختها نگذارند. عروسها شما نگذارید. پدر و مادرها هم اگر می‌خواهند، شما نگذارید. این همه جنس گران را می‌خواهید چه کنید؟280

مادرهای عروسها در تهیه جهیزیّه دست نگه دارند، خیلی افراط و اسراف نکنند. نگویند حالا مثلاً دختمان است، دلش می‌شکند. نه. دخترها خوبند. دخترها نمی‌خواهند. ما بیخود نباید دل آنها را بکشانیم به این سمت که هر چیز قشنگ و لوکس و... حتماً باید برایش تهیه شود.281

این دختر خانمها که می‌خواهند جهیزیّه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و جهیزیّه، توی این دکانهای گران قیمت بعضی از جاهای تهران، آن محلّات گران قیمت که معروف است – نمی‌خواهم البته اسم بیاورم – من می‌شناسم کجاهاست که دکانهایش معروف است به جنس گران، اصلاً طرف آنها پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. این طور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها می‌کنند.282




منبع و منابع

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۸ ۱ نظر
بوتیمار ...

امتحان

امتحان هایی هست که شاید هرکسی درک نکند امتحان است؛
مثل انتخاب بین تعهد و دوست داشتن:
بسیارند کسانی که برای بدست آوردن مطلوبشان، تعهد میدهند؛ تعهدهایی بس سنگین،
و از درون خالی و واهی و پوچ؛
تعهدی که دیگر نامش را نمی توان تعهد گذاشت،
چون اساسا تعهد نیست؛ تظاهر است، فریب است، خود فریبی است.
خب حالا اگر این تعهد بخواهد تضمین آن دوست داشتن شود، بی ارزش است؛
دوست داشتن بی پشتوانه می شود، خالی می شود.
در اصل این انتخاب نیست؛ تو یا باید تعهد و دوست داشتن را با هم انتخاب کنی،
یا دوست داشتن بدون تعهد را که دیگر دوست داشتن نیست،
و یا هیچکدام را انتخاب نکنی و آن را واگذاری...

این فقط یک بخش کوچک از این مساله مهم است. بخش های دیگری هم دارد.

غم همان زیره و این سینه همان کرمان است
پیش من بــاش نرو ... زیره به کرمان نفرست
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۵۸ ۸ نظر
بوتیمار ...

یار

یارم چو قدح به دست گیرد

بازار بتان شکست گیرد

۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۳۰ ۰ نظر
بوتیمار ...

همراه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۰ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۱۳
بوتیمار ...

آرزو

خدایا از تو میخواهم که به سبب دانش بی حد خود، برای من خیر و نیکی را برگزینی.

به من الهام کن که آنچه را نیک و درست است، بدانیم و عمل کنیم،
و این را وسیله ای قرار ده تا به آنچه برایمان مقدر فرموده ای خشنود شویم،
و به حکمی که در حق ما کرده ای گردن نهیم.
پس پریشانیِ دو دل بودن را از قلب ما بزدای و ما را به یقینی همانند یقین بندگان مخلص خود یاری نمای.

و مخواه که در شناخت آنچه برای ما برگزیده ای، ناتوان مانیم،
تا آنجا که حرمت تو در چشم ما اندک شود و آنچه مقدر کرده ای پیش ما ناپسند آید؛
و به حالتی دچار شویم که از نیک فرجامی دورتر است و به غیر عافیت نزدیک تر.

آنچه را قسمت‌مان کرده ای و برای ما ناخوشایند است، محبوب ما گردان، و آن حکمِ تو را که دشوار می پنداریم، آسان ساز،
و در دل ما انداز که در برابر آنچه در حق ما خواسته ای، تسلیم تو باشیم،
و نخواهیم که آنچه به تاخیر انداخته ای، پیش افتد؛ و آنچه پیش انداخته ای به تاخیر افتد؛
و آنچه را محبوب توست، ناپسند نداریم،
و آنچه را خوش نمی داری، اختیار نکنیم.


کار ما را به آن سرانجامی که نیک تر است و آن فرجام که پسندیده تر، پایان ده؛
زیرا
تو نفیس ترین چیزها را می بخشی و
بخشش های بزرگی می دهی؛
و هرچه بخواهی همان می کنی و تو بر هر کار توانایی.


---
دعای سی و سوم صحیفه سجادیه

۲۷ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۰۷
بوتیمار ...

وقت

وقتی برای یک وبلاگ بیشتر از او وقت بگذاری یعنی یک جای کار می‌لنگد...
پس باید اینجا را کنار بذاری...
بدرود..
۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۳۵ ۰ نظر
بوتیمار ...

بهتاش

وقتی من و امیرحسین پیش فرزاد موتمن بودیم تا
امیرحسین فیلمش را نشان او بدهد
بهتاش صناعی ها آمد و از ناملایمات اکران فیلمش گفت و چیزهایی که تعجب کردیم.

چند روز بعدش وقتی آقای مدیر ازم خواست که این فیلم را اکران کنیم،
خیلی عجولانه پیشنهادش را رد کردم. بدون اینکه  فیلم را دیده باشم.
خیلی طول کشید تا بالاخره توانستم هفته پیش برم و کار را ببینم:

نمیشه گفت فیلم خوبی نبود؛
یعنی همین که یک یا چند ایده خوب داشت برای فیلمش، کار را برای یک فیلم اولی قابل قبول میکرد.

باید قبول کنیم که ساختن فیلم در مورد تنهایی آدم ها سخت است و نیاز به شخصیت پردازی دقیق و ایده های ناب دارد.
ایده ی نابی مثل پسر جوانی که به جایی رسیده که میخواهد به مریخ برود چون بهانه ای برای ماندن در زمین ندارد.
یا دختری که به خاطر بدتیپ بودنش کسی با او دوست نمی شود.
و یا پیرمردی که به تنها دوستش نارو می زند و نامه های او را به معشوقه اش نمی رساند تا مبادا او را از دست بدهد.

فیلم در مورد این سه نفر است و دو سه روز آنها را روایت میکند. دو سه روزی که به یکدیگر کمک میکنند تا از تنهایی در بیایند و تازه میفهمند چقدر تنها هستند.

اما فیلم نقص هایی دارد. عدم پرداختن به جزئیات در شخصیت پردازی، بعضی شوخی هایی که از فیلم بیرون میزند، پیرنگ های ضعیف قصه و حتی کلیپی شدن قسمت هایی از فیلم چندتا از این نقص ها هستند. موسیقی ای که بی موقع می آید، زود بلند میشود و بی موقع می رود.
وسواسی که رها می شود و ...

به شدت توصیه میشود این فیلم را ببینید و با آن ارتباط بگیرید.
و چتری که روزی خواهیم فهمید نباید از آن استفاده کرد...
سه شنبه ۴ اسفند ساعت ۲۱ پردیس چارسو

۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۵۴ ۱ نظر
بوتیمار ...

حرم

شاعری آمد برای ترک سیگارش حرم
عادتش را ترک کرد امـا کبوتر باز شـد



-----
شعر از وبلاگ جامانده


۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۵۶ ۱ نظر
بوتیمار ...

رای

حرف زیاد و است ولی مجالی نیست.
گاها انتخاب های مردم (که البته خودم هم یکی از آنها هستم) خنده دار است. معیارها خنده دار  است.
از پدربزرگ و مادربزرگ من که الان چندسال است رایشان رای همان خاله یا دایی ای هست که آن روز آنجاست
و میتواند از موسوی تا احمدی نژاد تغییر کند؛
تا این همه آدمی که برای انتخابات کاندید شدند و تقریبا فرصتی برای مردم نیست که خوب ها را جدا کنند؛
از لیست های مسخره و استدلال های مسخره تر برای انتخاب لیست؛
تا این همه تبلیغی که تنها چیزی که در آن نبود معرفی شخص و دیدگاهش بود،
و نهایتا رفتن پشت سر یک گروه یا یک لیست.
البته هیچ گاه انتخاب یک نفر را ولو این که رای ندهد را غیر مهم نمیدانم یا اینکه بخواهم مسخره اش کنم. به هر حال هرکسی در اتمسفر و تفکری که دارد یک رفتار از خود بروز میدهد و تفاوت داشتن امری کاملا بدیهی است.

افرادی که به آنها رای میدهم را اینجا مینویسم تا هم پارسا بخواند و هم بایگانی شود و هم اگر به کار کسی می آید از آن استفاده کند.
دسته اول افرادی هستند که از دید من میتوانند نماینده خوبی باشند. دسته دوم و سوم شناخت خیلی زیادی ازشان ندارم و اکثرا حاصل مشورت با چند تا از دوستان است که بیشتر تحقیق کردند. شاید تا فردا افراد دیگری به انتهای لیست اضافه شوند.

۱
سید محمد غرضی
حسن سبحانی ۵۴۷۹
مرضیه وحید دستجردی
غلامعلی حداد عادل
محمد خوش چهره جمالی
محمدرضا عارف
علی مطهری
علیرضا زاکانی
احمد توکلی

۲
پرویز داوودی
محمدحسن طریقت منفرد
محمود صادقی ۶۱۶۸
علیرضا محجوب 
سهیلا جلودارزاده
مقداد همتی
افشین پروین پور
زهره طبیب زاده 
مصطفی کواکبیان
حسین مظفر
الیاس نادران
بیژن نوباوه وطن

۳
محمدهادی زاهدی وفا
سید مهدی هاشمی
ابوالفضل زهره وند
مسعود اخوان فرد




خبرگان رهبری:

۱
ابراهیم امینی
محمدحسن حایری شیرازی
محمد یزدی
محمد مهدی ری شهری
سید محمود علوی
ناصر امامی کاشانی
سید هاشم حمیدی
محمدعلی موحدی کرمانی

۲
غلامرضا مصباحی مقدم
محمدعلی تسخیری
محسن اسماعیلی
محمدباقر باقری کنی
علی مومن
علیرضا اعرافی
عباسعلی اختری

۰۷ اسفند ۹۴ ، ۰۲:۱۲ ۲ نظر
بوتیمار ...

سیگار

مجالی شد تا چند ساعتی
با یک دوست قدیمی
یک همکار قدیمی
یا یک آدم معمولی قدیمی باشم.

پنج سال از من بزرگتر است
و هنوز یادم نمیرود شبی که از من خواست
چون هم اتاقی هایش نیستند
پیشش بمانم.
فقط یادم هست دلیلش را نپرسیدم و ماندم.
و چه خواب لذت بخشی بود.
و فردایش که سر کار بردمش و سر اینکه تا حالا نه کارمونت دیده بود و نه تراولینگ بلد بود؛
پیش عمو حمید ضایع شد و چقدر تا شب زجر کشید از سختی کار.

امروز او جلو نشسته بود و من عقب ماشین.
سیگارش را که روشن کرد گفتم از نظر من اشکال ندارد بکشی
که یعنی کاش میپرسیدی.
بوی سیگارش که بهم رسید
پرسیدم سیگارت را عوض کردی؟!
گفت بله، به خاطر بی پولی
گفتم کمل مشکی میکشیدی؟ درسته؟ الان چی میکشی؟
گفت کنت چهار

اون الان از دار دنیا یک زن داره و یک ال نود سفید...
و مسیر بدی که توی فیلمسازی پیش گرفته (البته از دید من)

۰۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۲۶ ۲ نظر
بوتیمار ...

هندسه

مهندس کسی است که هندسه میداند.
و خب دانستن هندسه یکی از مهمترین مسائل خلقت و آفرینش است.
امروز اولین گام را برای کارهای فارغ التحصیلی در رشته ای مهندسی انجام دادم.
بدون شک خواندن مهندسی اگرچه نه با اختیار کامل صورت گرفت و نه رغبت؛
ولی یکی از بهترین های زندگی بود.
اولش به خاطر دید خوبی که نسبت به همه چیز به آدم میده:
از زندگی و هنر و فلسفه و حساب و کتاب و ...
دومش به خاطر مسیر و افرادی که باهاشون آشنا شدم:
که تبعا اگر در رشته و دانشگاه دیگری بود خدا می داند چه میشد.

۰۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۰۴ ۱۲ نظر
بوتیمار ...

آبمیوه

دو تا آبمیوه فروشی هست که به ندرت پیش میاد از کنارش بگذرم و ازشون چیزی نخرم.
مگر اینکه یا پول نداشته باشم یا عجله داشته باشم.
معمولا آب توت فرنگی میگیرم یا اگه نداشته باشه آب هندوانه یا سیب یا هویج
یکبار هم نشده ناراضی بیرون آمده باشم.
قیمت هاش هم خیلی مناسب است.

اولیش تقاطع خیابان امام خمینی و ولیعصر است.
دومیش خیابان حافظ ده یا پانزده متر پایین تر از جمهوری سمت غرب خیابان

۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۲۷ ۳ نظر
بوتیمار ...

موقت

خب این چند وقته دارم یکم بیشتر با زن ها آشنا میشم.
نمیدونم چی راجع بشون بگم: عجیب اند، پیچیده اند یا ...
اصلا خیلی نمیشه و نباید راجع بشون نوشت.
اما این فیلمه خیلی خوب تلاش کرده بود تصویر خودش رو از زن بسازه.
وقت و پول داشتید ببینیدش...البته قبلش دابل اسپرسو بزنید چون امریکانو جواب نمیده.
سه شنبه ۲۷ بهمن ساعت ۲۱ چارسو 
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۱۸ ۴ نظر
بوتیمار ...

دو

میگم بد هم نمیشدها
اگه توی دنیا همه ی آدم ها
یکدست و یکرنگ و عمیق بودند.
شایدم بد میشد.
به هرحال از اینکه همیشه و توی هر مقطعی چندنفری
که این خصوصیات رو داشتند
کنارم بودند خوشحالم.
اینم هست که هیچ وقت به خودم اجازه ندادم خیلی به هیچ کدومشون نزدیک بشم
نمیدونم چرا!
شاید به خاطر اینکه ممکن بود بفهمم تصورم ازشون اشتباه بوده است.
به جز یک نفر
که باید زیاد ازش بنویسم.
پسری به نام ...


این دوتا عزیز هم، دوتا از اون چند نفر هستند...
البته بعید است خودشان بدانند

۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۴۴ ۰ نظر
بوتیمار ...

پنجره

خوابگاه دانشجویی دانشگاه شهید رجایی، خیابان حافظ


یکی از آرزوهایم زندگی در خوابگاه بود؛
که خب نشد...
هرچند دو سه شبی را تجربه کردم.

۰۲ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۱۶ ۷ نظر
بوتیمار ...

کانون

دو سال تلاش برای رسیدن به این نبود.
اصلا خبری از این جایزه ها نبود ولی خب حالا دادند دیگر.
هنوز هم روزی که این کانون را ثبت کردم یادم می آید؛
آن موقع ها که مروری بر آثار کیارستمی و مهرجویی می گذاشتم.
و هیچ مخاطبی نداشتم و فقط خودم برای بار چندم می نشستم و میدیدم.
اعضای شورای مرکزی که یک به یک فارغ التحصیل شدند و رفتند
و من ماندم و من.
حالا بعد از دو سال تلاش نگرانم؛
نگرانم که نکند که دو سال دیگر به دانشگاه سر میزنم نه خبری از کانون سینما باشد و نه از بچه هایش.
هرچند بودن موجوداتی دوست داشتنی ای مثل پارسا و رامین و امین مرا امیدوار میکند.

امضا: دبیر کانون سینمای دانشجویان دانشگاه تهران

۲۸ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۴ ۱۱ نظر
بوتیمار ...

پرویز

برای اینکه دوست داشتنی باشی،
مثل پرویز؛
فقط باید سعی کنی خودت باشی؛
خود خودت...

من پرویز پرستویی هستم...


---
جواب این همه تلاش برای اکران بادیگارد و ... در دانشگاه را با همه سختی‌ها و خستگی‌هایش گرفتم.
جواب شاید فقط فکر کردن یک نفر از این همه دانشجو بود.
راجع به هرچیزی، گذشته، رفتن، زندگی...
و آن لحظه‌ای که او (منظورم پرویز است هااااا....) را روی استیج بوسیدم :)

۲۴ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۸ ۷ نظر
بوتیمار ...

وداع

پاسینی با لحنی جدی در پاسخ من گفت:
بدتر از این که نخواهد شد. هیچ چیز بدتر از جنگ نیست.
گفتم:‌
شکست بدتر است.
پاسینی این بار جدی‌تر از پیش گفت:
من متوجه نمی‌شوم. مگر شکست چیست؟ آدم به خانه خود می‌رود.
گفتم:
 دنبالت می‌آیند. خانه ات را می‌گیرند.

وداع با اسلحه؛ ارنست همینگوی؛ صفحه ۳۲،۳۳

این که چطور داستان را پیش ببری هنر همینگوی است.
اینکه به جای توصیف های احمقانه ای که هیچ نقشی در جلو بردن قصه ندارند؛ توصیف ها را به خدمت کار در بیاوری.
اینکه جوری نوشته باشی که تمام فیلم های اقتباسی کار به گرد پای رمان هم نرسد.
هرچند پیرمرد و دریا خیلی از این کار سرتر است.
دوستی در مترو من را با این کتاب دید و از تعداد صفحاتش تعجب کرد.
ظاهرا نسخه ای که او داشته دو برابر کتاب من بوده است که خب یک بخشش به خاطر سانسور منطقی است. اما بقیه اش چی؟!
مترجمان محترم تن این نویسندگان را در گور نلرزانید. اینها خودشان به اندازه ی کافی باید بلرزند...
۲۳ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۵۸ ۰ نظر
بوتیمار ...