مجموعه عکس پیش رو متعلق به بانوی هنرمند جوانی است که تازه قدم به وادی عکس گرفتن گذاشته است.
نیک میداند که باید بسیار تلاش کند تا به اوج برسد . با این حال تلاش فعلی اش قابل ستایش است و قابل افتخار.
حال مرا که خوب کرد و حتی مرا به نوشتن واداشت.


عکس اول:
غروب هم فرا رسید و دوباره جنگ میانشان متوقف شد تا فردا دوباره فرا رسد و روز از نو. با این تفاوت که هر روز بر توان طرف دوم که غاصب نیز هست افزوده می شود. این جنگ تا کی طول می کشد کسی نمیداند اما همه میدانند پیروز این جنگ کیست.
ماه با چشمان اشک آلودش فقط می تواند به حال طبیعت گریه کند در این غروب سرد.

+: استفاده درست از رنگ در ویرایش عکس
+: فکر کافی پشت عکس
+: استفاده از زمان مناسب
- : انتخاب زاویه نامناسب



عکس دوم:
پشت شیشه ماندیم تا وارد حریم آنها نشویم. حریمی که معلو از پر از تزویر و تظاهر و فریب است.

+: استفاده از فورگراند مناسب
- : انتظار ناکافی برای پیش آمدن یک موقعیت مناسب
+:اکسپوز مناسب



عکس سوم:
پشت در نشسته ام. بوی تلخ قهوه مستم کرده است. حسابی خسته ام و به این فکر میکنم مگر چه میشد که سهم من از دنیا خوردن یک کافی گرم با خامه بود.

+: زاویه نگاه خوب و دقیق
+: عدم قضاوت
+: ترکیب بندی عالی
+: اکسپوز مناسب
+:استفاده درست در کم کردن رنگ ها



عکس چهارم:
بوی چمن ها و گنبد
چه رازی است بین چمن های زنده ای که سر به فلک نمی کشند و چهارتا آجرپاره که این چنین تا ملکوت اوج گرفته است.

+: ایده خوب و زاویه نگاه
- :اکسپوز نامناسب
- : عمق میدان خیلی کم ( کمی عمق بیشتر بود تا مسجد هم سهم بگیرد بهتر بود که با گوشی نمی شود)
- : ترکیب بندی و قطع نامناسب
+: حس خوب


عکس پنجم:
حالا که دیگر پیر و فرتوت شده فقط شب ها را فرصت دارد تا کمی بیاساید. 
فردا است و حجم بوق های دیوانه کننده اش.
کاش میشد همه چیز مثل قدیم ها آرام شود تا صدای اذان گلدسته هایش دوباره شنیده شود و روح را بلرزاند از غفلت.

+: استفاده از فیلتر درست
+: ایده و زاویه دید خوب
- : کاش ماشینه نبود
+: حس عالی