کرانشاو به طرف فلیپ برگشت: "تا به حال در موزه کلانی بوده ای؟ در آن جا فرش های نفیس ایرانی را خواهی دید که از نظر طرح و رنگ و نقشه و پیچیدگی های طرح،‌ بی بدیل است و آن همه زیبایی و شکوه تو را مبهوت می سازد. همین حالا از من پرسیدی مفهوم زندگی چیست. برو به آن فرش های ایرانی نگاه کن، آن وقت در یکی از این روزها پاسخ پرسش خود را خواهی یافت."
فلیپ گفت: "شما به رمز سخن می گویید"

پیرامون اسارت بشری؛ سامرست موام؛ فصل چهل و پنجم

سه کتاب از این بشر خوانده ام یکی از یکی بهتر:
شپی، لبه تیغ و پیرامون اسارت بشری
اینکه هر کدام از این سه کتاب چگونه به دستم رسید قصه ای دارد؛ که آخرینش بسیار تلخ بود و نقشه ای پشت آن...

من عاشق شناخت دقیق انسان هستم و موام این کار را خیلی دقیق انجام میدهد.
طرح دقیقی نمی دهد اما مساله را مطرح میکند
قاعدتا نمی توانم به صورت دقیق بگویم او کیست و چه در سر دارد و ناگزیر باید به آثارش ارجاع دهم.

پیرامون اسارت بشری رمان سختی است؛
نه به جهت حجم بالایش بلکه به خاطر تاملاتی که باید روی هربخش آن انجام داد
و ارجاعاتی که ناگزیر به سمت آن کشیده می شوی و مجبور میشوی به دنبال آن بروی.