به همین سادگی خیلی خوب است
و هرکسی بعد از آن خواست ادایش را در بیاورد،
ناموفق بود.
حتی همین حالا که خودش میخواهد یک ورژن مدرن تر از آن بسازد.

قصه ساده ی فیلم که غیرخطی هم شده از پس روایت خود بر نمی آید تنها به یک دلیل
و آن هم اشتباه در انتخاب بازیگران است.
بازیگرانی که اصلا نتوانستند فضاسازی کنند با بازی های زیرپوستی شان.
نه اصلانی، نه زارعی و نه دخترها.

تکلیف کارگردان هم با خودش مشخص نیست. قاب بندی ها و ریتم کار غیر یک دست است. حتی موسیقی هم نمی داند میخواهد چکار کند؛
هر نوع سازی می زند، تلفیقی می شود، دیر شروع می شود، یکدفعه بالا می رود و زود تمام می شود. نماهای هوایی روی نرو است. و خیلی از سکانس ها زائد است.‌(مثل صحنه خرید ماهی)

میرکریمی کارگردان جزئیات است ولی هیچ چیز جزئی نمی بینیم. برف می بارد در حالی که هوا آفتابی است. دیالوگ ها سطحی اند و ...
تعلیق های کار در حد تعلیق های تلویزیونی است و هیچ نوآوری در آن وجود ندارد.

لایه زیری وجود ندارد و کار خیلی سطحی می ماند هرچند میخواهد درباره تنهایی حرف جدی بزند. اخبار هسته ای که باید خاموش شود و ظرف غذایی که باید برگشت و آن را برداشت نهایت حرف های جنبی کار است.
آّهنگ قدیمی محسن یگانه که در تیتراژ هم تکرار شده دیگر حجت را برای یک فیلم معمولی بودن تمام می کند.

فیلم،‌ فیلم بدی نیست و نسبت به خیلی از خزعبلات دیگر امسال فیلم تر است ولی یک سقوط جدی برای سید رضا است؛ طوری که به خودم می قبولونم که این کار فردی دیگر است و به اسم او خورده است. (خیلی هم بعید نیست)