دیشب برای اولین بار برای تصویربرداری یک هیئت رفتم.
خیلی خسته بودم و داشتم آماده میشدم که از سرکار برم ولی چون امیر ازم خواست رفتم.
هرچند خیلی دور بود ولی خب تو این اوضاع بی پولیِ بعد از خرید و پاس نشدن دو تا چکی که از مردم دستمه و روی پولش خیلی حساب کرده بودم و بدقولی چندجای دیگه در پرداخت بدهیشون، میتونست کمک حالی باشه.

مداحشون نریمان پناهی بود.
رفتم و فیلم برداری به قول خودشون کلیپیشون هم تموم شد.
کلی تحویلمون گرفتن و این حرفا و گفتن هر شب برم.
ولی گفتم کلی کار ریخته سرم و واقعا نمیرسم بیام دیگه.
بعد اومد حساب کنه ولی هرچی با خودم فکر کردم دیدم نمیتونم این پول رو بگیرم.
یک میلیون بار حسین آقا برای ما کار کرده بعد من که تازه یکبار تازه اونم هیچ کاری نبوده که بگم خوشحالش کرده
بیام و پول بگیرم!!
حتی از اینکه اولش روی پول حساب کرده بودم هم بدم اومد.

-----

مومن آبرویش پیش خدا خیلی ارزش داره. به خاطر همین حتی اجازه نداریم گناهانمان را پیش کسی بگیم؛
وای به حال اینکه گناهان بقیه رو به کسی بگیم.
وای...