اگر جز آدمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذار و بگذر تا سـوال مبهم بعدی

خیلی حرفه

حالا این آدمیت چیه؟
جوابش به همین آسونی ها هم نیست.

اول از همه باید بدونی ممکنه که تو هر سن و سال درک متفاوتی از آدمیت داشته باشی؛
این بد نیست اگه بهش اعتقاد داشته باشی.

یه فرمول هست فکر کنم اکثر موقع ها جواب میده؛
فقط تنها نکته اش اینه که در استفاده از این فرمول نباید خودتو گول بزنی.
در واقع خیلی باید با خودت صادق باشی.
این کار رو خیلی سخت میکنه.
چون ما آدم ها معمولا با خودمون صادق نیستیم.

فرمول اینه: این کاری که میخوای بکنی کار خوبیه؟

شاید احمقانه به نظر بیاد، مهم نیست، هر کسی دنیا رو یک جور میبینه.
اینکه خوبی نسبی هست و ... اینا هم برمیگرده به همون صادق بودنه.
حتی این برای آدم هایی که وقتی میبینیشون فکر میکنی اینا دیگه وضعشون بده و خوبی رو تشخیص نمیدن و بدی رو کار درست می بینند جواب میده.

ولی خب بعضی جاها هم جواب نمیده
یعنی یه جاهایی فهمیدن اینکه خوب چیست خیلی سخته
شاید مشورت هم جواب نده
اون موقع فقط باید منتظر یه معجزه بمونی
باید ایمان داشته باشی که همون روزها خدا بهت راه رو نشون میده
البته بعضی اوقات امتحان پیچیده تره و یا باید صبر کنی یا کشف.

سخت شد، نه؟

گاهی همین تبصره ها و شاید ها انقدر برات اتفاق میافته که قفل میکنی
اصن دیگه ترجیح میدی به هیچ چیز فکر نکنی
میشی یه آدم پوچ بی معنا
فقط میگذرونی
و همه چیز میشه جبر
و اون موقع است که به تنها چیزی که فکر نمی کنی آدمیت است.



پی نوشت: یه آرزو دارم: کاش خدا نوشته هام رو می خوند. حالا نمیگم همه نوشته هام؛ فقط اونایی که اینجا مینوسم.
انصافا مگه چقدر وقت میگیره؟!