قصدم کفر نیست پس کفر نپندارید.
احتمالا روزی که خدا، کوثرش را به پیامبر داد و به او منت گذاشت و دستور به قربانی و صلوات داد؛
میدانست که قرار است کوثر دیگری هم در دنیا بوجود آورد. کوثری آنقدر خوب و مهربان که حتی چند ساعت ندیدنش، بی قرار و آشفته ات می کند.
بی شک اگر پول داشتم شتری میخریدم و برایش قربانی می کردم. اما حالا به جایش تا میتوانم خدا را شکر می کنم.
شکر میکنم و از او میخواهم به من یاد دهد چگونه قدرش را بدانم.
اصلا شاید بروم و چوپان شوم. آخر فقط چوپان ها می دانند کوثر چیست و چگونه باید از آن مراقبت کرد. فقط آن ها میدانند که یک کوثر چه طبع لطیفی دارد.
ما تو را کوثر دادیم؛
پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کن؛
دشمنت خود بی تبار خواهد بود...
تولدت مبارک ترین اتفاق دنیایم است. سالروزش نیز برایم مبارک ترین است. مبارکت باشد.
پ ن: هرتولدی مبارک نیست، پس قدرش را بدان.
پ ن: دلی ترین تبریک تولد زندگی ام.