زیبای روزهای زشتم؛ سلام

این روزها خیلی سخت و کند و بد میگذرد. هم برای من و هم برای دیگران.

اینجا هرکس برای خودش کوله باری از مشکلات دارد و هر کس فکر می کند بیشترین سهم برای خودش است. من هم. این جا در کنار مشکلات بیرونی که فکرم را به خود مشغول می کند؛ به دلیل مسائلی که در داخل برایم پیش آمده نگرانم. نگران خیلی چیزها. ناراحتی و مشکلات دیگران هم مزید شده برای این که غمگین تر باشم.

اما نه؛ من چیزی دارم، گنجی دارم که اگر کسی سخت ترین شرایط جهان را هم داشت؛ اندکی از آن بیم نداشت.

این جا من یادی دارم؛ یادی که برایم کافی است. یاد صدایی دلنشین، صورتی زیبا و از همه مهم تر قلبی "مهربان".

دلتنگ تر که می شوم دنبال بهانه ای می گردم تا صدایت در گوش هایم بپیچد، صورتت را در دستانم بگیرم و قلبت را بدست آورم. چه به قیمت صف طولانی تلفن باشد، چه به خستگی روزانه ام و ...

زیبایم،

روزهای زشتم را زیباتر کن...