این روزها که اولین های زندگیمان را رغم میزنیم؛
هم شادم و هم غمگین.
شاد برای داشتن بهترینها با تو، آن هم ناب ناب؛
و غمگین از تمام شدنشان.
اما بعضی از اولین ها هم هست که نمی دانی شیرین است یا تلخ؛
مثل امروز،
اولین باری که در آغوش هم گونه هایت خیس باران شد
مرواریدهایی که حالا حالاها باید مراقب باشم تا مبادا حتی یک دانه اش گم شود
مراقب خوبی هایت باش.