بعضی ها هم هستند
هنوز برنده جایزه ای نشدن
که بر فرض اگر هم بشوند، جایزه شون مثل
رتبه یِ اولِ روزنامه دیواری هایِ با موضوعِ بیست و دو بهمنِ مقاطع ِ سومِ مدارسِ پسرانهِ ابتداییِ ناحیهِ یکِ منطقهِ دوِ شهرِ تهران
میمونه.
بعد توی بوق و کرنا میکنند و به همه جا سفارش میشه همه جا  خبر بزنند.
بعد این آقا یا خانم توی سی سالگی میشه مدیر فلان معاونت. سی سالگی که چه عرض کنم از الان خیز بر می دارد.

بعد می نالیم که چرا جامعه مون اینطوریه!
به نظرتون مدیری که اینجوری رشد کرده باشه (برفرض اینکه از رانت و این ها هم استفاده نکرده باشه) میفهمه سرباز چیه؟ میفهمه این همه حاجی کشته شد یعنی چی؟ میفهمه بخاری نفتی توی کلاس چیه؟
نه.
او اون موقع به فکر اینه که فلان همایشش چهارتا آدم خارجی بیشتر داشته باشه و همه چیزش به بهترین شکل برگزار بشه.

به خدا، فکر کنم؛
خانم شیرین عبادی، که صلح نوبل گرفت این کارها را نکرد!!!