اصلا خبری از این جایزه ها نبود ولی خب حالا دادند دیگر.
هنوز هم روزی که این کانون را ثبت کردم یادم می آید؛
آن موقع ها که مروری بر آثار کیارستمی و مهرجویی می گذاشتم.
و هیچ مخاطبی نداشتم و فقط خودم برای بار چندم می نشستم و میدیدم.
آن موقع ها که مروری بر آثار کیارستمی و مهرجویی می گذاشتم.
و هیچ مخاطبی نداشتم و فقط خودم برای بار چندم می نشستم و میدیدم.
اعضای شورای مرکزی که یک به یک فارغ التحصیل شدند و رفتند
و من ماندم و من.
حالا بعد از دو سال تلاش نگرانم؛
نگرانم که نکند که دو سال دیگر به دانشگاه سر میزنم نه خبری از کانون سینما باشد و نه از بچه هایش.
و من ماندم و من.
حالا بعد از دو سال تلاش نگرانم؛
نگرانم که نکند که دو سال دیگر به دانشگاه سر میزنم نه خبری از کانون سینما باشد و نه از بچه هایش.
هرچند بودن موجوداتی دوست داشتنی ای مثل پارسا و رامین و امین مرا امیدوار میکند.
امضا: دبیر کانون سینمای دانشجویان دانشگاه تهران