امشب حدود ساعت نه از پارکینگ محل کارم اومدم بیرون که دیدم خیابان بسته شده و کلی ترافیکه.
ماشین را روی پل گذاشتم و رفتم سرخیابان ببینم موضوع چیه.
سر خیابان یک سینما هست که این شب ها مردمی که برای دیدن فیلم های جشنواره می روند هرجایی میتونن پارک میکنند.
یک اتوبوس واحد که میخواسته بپیچد و از خیابان خارج شود بین ماشین های پارک کرده گیر کرده بود.
بعد جالب بود مسافرها به راننده می توپیدند و راننده به بقیه و اعتراض ماشین های عقبی با بوق.
یکی میگفت آقا یک ذره بمالونی رده و یکی دیگه یه ایده دیگه می داد.
خلاصه به جمع بندی رسیدند ده نفری ماشین رو بلند کنند و کمی بکشند اینور.
منم که داشتم نگاه میکردم بهم گفتند بدو بیا کمک کن.
من گفتم این ماشینه شماره گذاشته چه کاریه خب!!
و همه گفتند که نه بابا بیا کمک. هیچی دیگه ما هم رفتیم کمک ولی یک ذره هم جابجا نشد.
بعد گوشی رو درآوردم و رنگ زدم:
یک خانم بود که یواش صحبت میکرد چون داشت فیلم میدید. گفتم خانم بی زحمت لطف کنید تشریف بیارید ماشین رو جابجا کنید. کل خیابون بسته شده به خاطر شما.
زود آمد و مشکل حل شد؛ ولی هم اون فیلمه زهرش شد و هم ماشینش کمی خط خطی شد.
---
یک ایده اینه که کامنت این مطلب را ببندم و شماره اون خانم را بذارم تا نکات لازم را خودتون بهش بگید ولی حیف که اسلام دستمون رو بسته :)