به همه آدم ها حق میدهم،
به اونی که میبینه چند نفر توی صف عابربانک هستند ولی با این حال چند عملیات انجام میده؛
به ساندویچی ای که با اینکه فلافل هاش سرخ نشده و پر از روغن هست، مستقیم اونا را توی نون ساندویچی میذاره؛
به اون خواننده های خاموش وبلاگ؛
به کسانی که از یک پست توی وبلاگ یا یک عکس توی اینستا خوششون میاد و میرن مستقیم اون را کپی میکنند و خودشون رو خالقش جا میزنند؛
به شریکهای بازاری که بعد از یک عمر با هم کار کردن، سر یک مساله کوچیک به جون هم می افتند و شراکتشون بهم میخوره؛
به زنی که چون شوهرش توانایی تولید مثل نداره، درخواست طلاق میده؛
یا مردی که خیلی راحت به زنش خیانت میکنه؛
به واحدی که با اینکه پول داره، پول شارژ ساختمون رو نمیده و میگه خب بذار قطع بشه؛
به همسایهای که پارکینگ نداره ولی ماشینش رو توی پارکینگ میذاره؛
به دختری که جواب رد به خواستگارش میده؛
به گدایی که وقتی یه دویستی بهش میدی اون رو پرت میکنه اونور و یک تیکه بارت میکنه؛
به خانومی که پول اتوبوسش رو نمیده یا پیرمردی که با اینکه کارت داره ازت خواهش میکنه یک کارت هم برای او بزنی؛
به کارگری که وسط تصویربرداری مزاحمت میشه و میگه آقا از بیکاری فیلم نمیسازی؛
و به خیلی های دیگه؛
من بهشون حق میدم حتی اگه حقی نداشته باشند...