این که چی شد که دوباره رو آوردم به وبلاگ
از این دنیاهای مجازی خسته شدم ولی چه میشه کرد که آدم تنها دوست داره با کوه و دریا هم صحبت کنه.
فیس بوک که نابود شد، اینستا و گروه های تلگرامی هم که داغانند...
این شد که کبوتر جلد وبلاگ شدم دوباره
و البته پیام با موقع دوستم برای معرفی وبلاگش
ظاهرا این چند وقته وبلاگ نویسی خیلی پیشرفت کرده
اینجا خلوت تره و راحت تر میشه حرف زد.
بازدید و اینا هم برام مهم نیست فقط گفتم شاید اینجا بهتر از دفتر همیشه همراهم باشه.
شاید پشیمون شدم و ولش کردم.
سعی میکنم عکس هایی که میگرم هم اینجا بذارم هرچند بی ارتباط به پست هام باشه