فکر کردید همین که گفتید ایمان آوردیم، آزمایش نمی شوید.
پ ن: اگه اینا آزمایش نیست پس آزمایش چیه؟
فکر کردید همین که گفتید ایمان آوردیم، آزمایش نمی شوید.
پ ن: اگه اینا آزمایش نیست پس آزمایش چیه؟
اللهم احفظ قاعدنا سّید علی الخامنه ای ...
احترام به ارزش های افراد از ساده ترین مبانی انسانیت است
از:
پدری که در آستانه مرگ ایستاده است.
و عبور شتابناک زمان، به باور جانش نشسته است.
و حیات این جهان را پشت سر نهاده است،
و تسلیم روزگار گشته است.
و به نکوهش دنیا پرداخته است.
به:
فرزندی که دل به آرزوهای محال سپرده است.
و پای در مسیر نیستی نهاده است.
و به بندگی دنیا در آمده است.
و به تجارت غرور مشغول گشته است.
و زمین خورده و خاکمال شهوتها شده است.
تجربه عینی و آشکار من از بدعهدی و بی وفایی دنیا و طغیان و سرکشی روزگار از یک سو، و آغوش گرم و گشاده ی آخرت از سوی دیگر،
وادارم ساخت که تمام هوش و حواسم معطوف خودم باشد، لحظه ای چشم از خودم برندارم و به دیگری نسپارم.
فهمیدم که من پیش و بیش از آنکه مسئول مردمان باشم، وظیفه دار خودم هستم. و بر این دریافت و دغدغه ام عقل نیز صحه گذاشت و از افتادنم به دام هوای نفس، باز داشت. و تکلیفم را بی هیچ پرده و پیرایه ای روشن ساخت.
فرزند جانم!
وصیت و سفارش من به تو:
پروای از خداست،
و پایبندی به دستورات او.
و آباد ساختن دلت با یاد او.
و به چنگ آوردن دستآویز او ...
-------
آیین زندگی(وصایای امیرالمومنین به امام حسن مجتبی)، ترجمه و توضیح: سید مهدی شجاعی
بهترین کتاب زندگی. حتی هنوز دقیق یادم هست هشت سال پیش چگونه بدستم رسید.
یک مسئلهای که اخیراً مطرح کردند، مسئلهی ازدواج جوانها بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقهمندند. من همینجا به توصیهی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند؛ هیچ سختگیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد -مسئلهی مسکن، مسئلهی شغل و از این مسائل- لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛ خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.
چه بیم فهم کس و درک ناکس است مرا
کویــر عین کویر است، این بس است مرا
----
ساعت سه و چهار امشب کسی پایه پیاده روی بود پیام بده ...
قاعدتا مذکر
از پا حســـین افتاد و ما بر پای بودیم
زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم
درک امام حسین و عاشورا و کارهاش سخته
مصیبت هایی که به سر امام اومده باعث میشه این درک سخت تر بشه
یعنی گاها انقدر اتفاق بزرگ بوده که از اصل ماجرا غافل میشیم
یه آدم هایی، یه کتابایی، یه منبرهایی باعث میشن بفهمیم.
کتاب فتح خون مرتضی آوینی از اون کتاب هاست که باید کنار دستمون باشه تا یادموم نره قضیه چی بوده.
یا قضیه چی هست. و شاید دیگه برای چیزهایی دیگری گریه کنیم.
دست دوستی که این رو به من داد، درد نکنه . [کلیک]
... و تو، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه ی بشریت، پای به سیاره ی زمین نهاده ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه ی خون توست وانتظار می کشد تا تو زنجیرِ خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دل بستگی هایش هجرت کنی و به کهف حصین لا زمان و لا مکانِ ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله ی سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...
یاران شتاب کنید که قافله در راه است. می گویند که گناه کاران را نمی پذیرند؟ آری، گناه کاران را در این قافله راهی نیست...اما پشیمانان را می پذیرند.
چنان گسسته شدی
رشته ی تسبیح دلم
دانه هایت همه جا
ریخته در دور و برم
----
جمع کردن دونه های تسبیح خیلی سخته
مخصوصا وسط وسط جنگ
:(
- تو کی هستی؟
- کار نداشته باش من کی هستم. هل تری لی من التوبة؟
- آره، قبوله.
- حالا تو کی هستی؟
- من همونم که راه رو بر تو بستم.
همینجوری که ما دنبال بهانه دادن به بچه ها هستیم که خوب باشن و کار بد و شیطونی نکنند و ...
خدا هم دنبال بهانه می گرده که ما را ببخشه.
حسین یکی از بهونه هاست.
اصلا حسین جنس غمش فرق می کند...
کسى که جامه یا چیزى به خود مى پیچد تا بخوابد یا مثلا سرما را دفع کند، آن را (مزمل ) مى گویند، و از ظاهر این جمله بر مى آید در آن ساعتى که این سوره نازل مى شده آن جناب جامه اى را به خود پیچیده بوده، از این جهت به (مزمل ) مورد خطاب قرار گرفته.
اینو شاید بیشتر از دو سال پیش درست کرده بودم. دیروز که از حرکت ماه فیلم گرفتم یه کوچولو تغییرش دادم.
سوگند به فرشتگان در صف کشیده، که در مسیر وحی به صف درآمده اند،
پس به آن فرشتگان بازدارنده، که شیاطین را از تصرف در وحی باز می دارند،
پس به آن فرشتگان تلاوت کننده که قرآن، آن یادآور الهی را بر پیامبر می خوانند،
به تمامی آنها سوگند که معبود شما قطعا یکی است.
چرا که اوست پروردگار آسمانها و رمین و آنچه میان آن دو است و اوست پروردگار همه ی خاورها،
هر آینه ما نزدیکترین آسمان را، به این ستارگان زینت بخش آراستیم.
و آن را از نفوذ هر جن شرور و پلیدی نگاه داشتیم.
آنان از گوش دادن به مجمع فرشتگان بزرگوار، که ساکنان آسمان های بالا هستند و از خبرهای غیبی جهان گفت و گو دارند، بازداشته شده اند، و از هر سو به آنان تیر افکنده می شود،
تا طرد شوند و به عالم فرشتگان راه نیابند، و برای آنان عذابی است پیوسته و دائم.
مگر کسی که دزدانه گوش فرا دهد و خبری برباید، که شهابی شکافنده که هدف را خطا نمی کند، در پی او خواهد افتاد.
قبلی رو پاک کردم چون اصلا ترجمه اش رو دوست نداشتم...